«علل خودکشی در نوجوانان ایرانی
در جامعه ایران، خودکشی در میان نوجوانان یکی از معضلات جدی و نگران کننده است که به روز بر پیچیدگی آن افزوده می شود. نوجوانانی که در مرحله حساس خود قرار دارند، با چالشهای متعدد خود روبرو میشوند که میتوانند به تصمیمهای تکاندهندههایی که میتوانند تبدیل شوند، میرسند. این مقاله به بررسی علل خودکشی در نوجوانان ایرانی پرداخته و سعی میکند تا عواملی چون فشارهای اجتماعی، مشکلات خانوادگی، مسائل روانشناختی و بحرانهای هویتی را تحلیل کند. در، پیشنهادهایی برای پیشرفت از این پدیده در نهایت ارائه میشود تا شاید بتوان این تراژدیها را تکرار کرد.
در ابتدا باید گفت که خودکشی در نوجوانان به طور معمول از عوامل متعددی است. مشکلات روانی از جمله افسردگی، احساس تنهایی و بیارزشی، همگی میتوانند در زمینهسازان این تصمیم تلخ شوند. بسیاری از نوجوانان در برابر مشکلات روانی خود احساس بیپناهی میکنند و گاهی به دلیل عدم دسترسی به کمکهای روانشناختی یا عدم آگاهی از منابع حمایتی، به فکر خودکشی میافتند. در این میان، عامل مهمی که به آن توجه نمیشود، حمایتهای اجتماعی و تنها یک مورد است. خانواده بهعنوان اولین محیط اجتماعی که نوجوان در آن رشد میکند، تأثیر زیادی بر سلامت روان او دارد. در بسیاری از موارد، نوجوانانی که در خانوادههای دچار بحران یا طلاق بزرگ میشوند، احتمال بیشتری برای اقدام به خودکشی دارند.
از طرف دیگر، در جامعه ایران، فشارهای اجتماعی و فرهنگی نیز به نوعی بر روی دوش نوجوانان سنگینی میکند. توقعات نوجوانان برای موفقیت های تحصیلی و اجتماعی بسیار بالا است. در بسیاری از موارد، نمرات پایین و عدم موفقیت در امتحانات میتواند باعث شکست در نوجوانان شود. این موضوع به ویژه در نوجوانان به دلیل عدم تواناییهای مقابله با کافی، بهراحتی احساس نامیدی و یاس میسازد، به بحرانی جدی تبدیل میشود. همچنین در ایران، دسترسی به مشاوران و خدمات روانشناسی در مدارس و جامعه، مشکلات بیشتری را برای این گروه سنی ایجاد میکند. بسیاری از نوجوانان در چنین شرایطی نمیتوانند به راحتی با مشکلات روانی خود کنار بیایند و از راههای خطرناک برای فرار از مشکلات استفاده کنند.
علاوه بر این، بحرانهای هویتی در نوجوانان نیز از محل مهم خودکشی است. نوجوانان در این دوران به دنبال یافتن جایگاه خود در جامعه هستند و گاهی اوقات این جستجو به دلیل انتظارات غیرمنطقی از خانواده یا جامعه به چالشی تبدیل می شود. به عنوان مثال، نوجوانانی که در محیطهای خانوادگی با مشکلات مختلف اتفاق میافتند و نمیتوانند بیشتر داشته باشند و در معرض خطر و افکار خودکشی قرار بگیرند. در واقع، این بحرانها باعث میشود که نوجوانان احساس کنند در کجا نمیتوانند و تنها راه حل نجات از این وضعیت را در خودکشی ببینند.
نوجوانانی که از حمایتهای اجتماعی و روانشناختی کافی نیستند، بیشتر در معرض خطر خودکشی قرار دارند. در همین راستا، باید جستجو کرد تا نوجوانان در محیطهایی پرورش یابند که در آنها احساس تجربه و امنیت کنند. این موضوع نهتنها وظایف خانوادهها، بلکه مسئولیت جامعه و نظام آموزشی است که شرایط شرایط نوجوانان را فراهم میکند تا با آرامش و بدون فشارهای بیمورد، دوران حساس خود را پشت سر بگذارند.
در ادامه، داستانی کوتاه از یک نوجوان که درگیر مشکلات اجتماعی و خانوادگی است، روایت میشود که بهخوبی نشاندهندهها و پیامهای خودکشی است:
"مینا دختری 16 ساله از یک خانواده پرتنش بود. پدر و مادرش هر روز با هم میکردند و در این فضای آشفته زندگی میکردند. در مدرسه، از او انتظار داشت که همیشه بهترین باشد، اما هیچگاه نمراتش آنطور که والدینش میخواستند، خوب بود. نمیشد میکرد در دنیای تاریک و بدون راه نجات در کلاس بیروح و شبها بدون حمایت بود، وقتی در حیاط خانه بود، به افکار میرفت. تاریکی فرو رفت و احساس کرد که همه چیز را به آسمان نگاه کرد، یاد یکی از دوستانش افتاد که همیشه میگفت.» این جمله به مینا امید داد و او تصمیم گرفت به مشاور مدرسه مراجعه کرد. روزهای بعد، کمک گرفت و کمکم از بحرانهایش بیرون بیاید."
این داستان نشان میدهد که بسیاری از نوجوانان به دلیل عدم حمایت از روانی و اجتماعی ممکن است به سمت خودکشی پیش روند کسی باشد، اما همین فرصتی است که برای صحبت کردن پیدا کنند یا از آن حمایت کند، میتواند آن را با تصمیمهای تکاندهنده بازدارد.
در نهایت برای کاهش آمار خودکشی در نوجوانان، نیاز به یک جامع، چندوجهی است. باید نظام آموزشی، خانوادهها و سازمانهای اجتماعی به مهمتر شدن بحرانهای روانی در نوجوانان پی ببرند و در این راستا انجام دهند. برای نجات نوجوانان از بحرانهای روانی، نیاز است که به آنها احساس ارزشی و امنیت بدهیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر