داستان زندگی نلسون ماندلا از زبان خود او
کودکی و آشنایی با ظلم و بیعدالتی
"من در 18 ژوئیه 1918 در روستای مولن در آفریقای جنوبی به دنیا آمد." که در شرایط متفاوتی از زندگی دیگران در آن زمان، آفریقای جنوبی تحت حکومت نژادپرستانهها بود. وقتی به مدرسه رفتم، متوجه شدم که بچههای سفید از امکانات بهتر و بیشتر فکر میکنند، در حالی که سیاهپوستان، نمیتوانند از مکانهایی که وارد میشوند یا از خدمات عمومی استفاده کنند، نمیتوانند به فکر تغییر بیفتم باشند.»
تحصیلات و آگاهی سیاسی
«وقتی به دانشگاه «فورتهیر» رفت، بیش از پیش با نابرابریهای سفید اجتماعی مواجه شد. در آن زمان، آموزش عالی در مورد اختیارات اجتماعی بود و حتی در دانشگاهها نیز به تبعیض از قرار گرفتن میگرفتند. همین موضوع باعث شد تا من تصمیم بگیرم. عنوان یک فرد تحصیلکرده، در جنبشهای سیاسی ضد آپارتاید فعالیتهای من به کنگره ملی آفریقا (ANC) پیوستم، جایی که اولین بار با افراد آشنا شدم آرمان، و برابری. پایان دادن به آزادی به تبعیضهای نژادی خواهد داشت."
دوران مبارزه و ورود به دنیای سیاست
«در دهه 1940، زمانی که فعالیتهای سیاسی شروع شد، تصمیم گرفتم که تنها به اعتراضات غیررسمی اکتفام کنم. هر چه بیشتر مقاومت کنیم، نزدیک تر خواهد بود».
دستگیری و زندان
«در سال 1962، زمانی که فکر میکردم برای رسیدن به هدفهای گامهای بسیاری برداشتهام، دستگیر شدم. در زندان 'روبن آیلند' که یکی از سختترین زندانهای کشور بیش از 18 سال در زندان بود. شرایط طاقتفرسا گرفتم اما با هر لحظه از این سالها، عزم من برای شکست دادن رژیم قویتر میشد.
آزادی و آغاز دوران آشتی
"پس از 27 سال تحمل زندان، در سال 1990 از زندان آزاد شدم. لحظههایی که از زندان بیرون آمدم، نهتنها لحظهای برای جشن آزادی من، بلکه شروع دورههای جدید برای کشورم بود. برابری و عدالت از طریق همکاری، آشتی و بخشش میتوانست. به همین دلیل است، بهرغم اینکه هنوز مردم را آلوده میکنند، من همیشه بر فلسفه بودند که آشتی میدانستم و از مردم خواستم که بهجای انتقامجویی، به سوی سویی. همبستگی حرکت کننده».
انتخابات و ریاستجمهوری
"در سال 1994، انتخابات دموکراتیک و چند نژادی در آفریقای جنوبی برگزار شد و مردم این کشور با تمام وجود به پای صندوقهای رأی آمدند. این لحظه بهعنوان یک نقطه عطف در تاریخ آفریقای جنوبی شناخته شد. به عنوان اولین رئیسجمهور سیاهپوست کشور انتخاب شد. اما برای این سمت تنها یک عنوان نبود. بهرغم مشکلات اقتصادی و اجتماعی که میتوانم وجود داشته باشد، تمام تلاشم این بود که مردم را در کنار یکدیگر، جامعههای عادلانه و برابر بسازیم یاد کنند».
فلسفه آشتی و بخشش
"یکی از بزرگترین چالشهای پس از پایان آپارتاید، مسئله بخشش بود. ما به عنوان یک ملت، باید از انتقامجویی و تفرقه جلوگیری میکردیم و در عوض، به سمت آشتی حرکت میکردیم. در همان ابتدا، من از شورای حقیقت و آشتی (Truth and Reconciliation Commission) حمایت کردم که به مردم اجازه میدادند بدون ترس از مجازات، از تجربیات خود و جنایات رژیم آپارتاید سخن بگویند. این اقدام به ما کمک کرد که بفهمیم برای ساختن جامعهای سالم، باید گذشته را قبول کرده و بهجای خشونت، از گفتگو و همدلی استفاده کنیم."
میراث و پیام جهانی
از طریق بنیاد نلسون ماندلا، از طریق بنیاد نلسون ماندلا، من به کودکان و جوانان آموزش میدادم و بر لزوم برابری جنسیتی و حقوق انسانی متفاوت میکردم. آموخته شده است که برای رسیدن به دنیای بهتر، باید به نسلهای آینده فکر کرد که باید این تغییرات اساسی در جامعه فقط با همبستگی و مبارزه برای عدالت باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر