۱۴۰۳ آبان ۲, چهارشنبه

برای توماج صالحی




برای هر کس که از تو پرسد گفتم،
او چنان استوار در برابر ظلم ایستاد،
که من شرمنده‌ای تک تک این ۷۱۳ روز اسارتش هستم.
این روزها در دلم جایی برای اندوه نمی‌ماند،
چرا که تو نماینده تمام صداهایی
که در تاریکی گم شده و در انتظار آزادی‌اند.
گفتم تو بیداری، صدایی که خاموش نمی شود،
و هر لحظه، برای ما درسی است از شجاعت.
در برابر چشمان نامید، تو چراغی هستی،
که نورش حتی در دل زندان نیز می‌درخشد.
گفتم تو مجسمه‌های اراده‌های محکم،
که در دل تمام ستم‌دیدگان زنده است.
این روزها در یادهایت، روزهای رنج و درد است،
اما عزم تو، آینده‌ای روشن را نوید می‌دهد.
گفتم توماج، تو هرگز تنها نیستی،
درد تو درد ماست و امید تو امید ماست.
ما تاات، در کنار تو آزادیه‌ایم،
و به یاد داشته باشد که نور حقیقت هرگز نخواهد شد.
برای آبان و بازمانده هایش
برای توماج و فریاد آزادی اش
برای آرش و کمانش که مرزهای شاهد شهر را با جانش رسم کرد
برای سیاوش و عبورش از آتش
برای تمام آنهایی که در تاریکی درخشیدند
برای آزادی، برای عدالت، برای آن فردایی روشن تر

دٌرینا
ویدیو و متن از خانم درینا


#آبان_ادامه_دارد ‎#آبان_خونین ‎#دادخواهی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

"طنز تلخِ تناقض‌ها"

https://youtube.com/shorts/fQ-EeZ4rhFI?si=5gjd_9V7xDafuWlZ شاه رفته مملکت شاپور می خواهد چه کار